فعال حقوق کودک /فعال حقوق جوان دانشجو /عضو کانون دفاع از حقوق بشر در ایران /عضو شبکه مدافعین حقوق ب

۱۳۹۷ فروردین ۱۰, جمعه

وزیر آموزش و پرورش: نماز اجباری دانش‌آموزان را از دین فراری می‌‌دهد

برای برگزاری نماز جماعت، به ساعت‌‌های آموزشی مدارس ایران نیم ساعت اضافه شده. محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش اما می‌گوید نماز اجباری دانش‌‌آموزان را دین رویگردان می‌کند.

نماز اجباری در یکی از مدارس تهران (عکس: آرشیو)

محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش پنجشنبه ۹ فروردین در گفت‌وگو با خبرگزاری کار ایران درباره ساعت اضافی که برای اقامه نماز در مدارس ایران در نظر گرفته شده گفته است:

«اگر به اجبار دانش‌آموزان را وادار به اقامه نماز کنیم و یا خدای نکرده شرایطی را ایجاد کنیم که آنها از روی تظاهر به نماز  بایستند، اثر عکس دارد و دانش‌آموزان نه تنها رغبتی برای اقامه نماز پیدا نمی‌کنند بلکه از آن فراری می‌شوند.»

محمدرضا مسیب‌زاده مدیرکل قرآن، عترت و نماز وزارت آموزش و پرورش ۹ اسفند ۹۶ اعلام کرده بود که وزارت آموزش و پرورش بر اساس « سند جامع توسعه و تعمیق فرهنگ نماز» نیم ساعت را به ساعت‌های آموزشی مدارس ایران اضافه کرده است.

بر اساس پژوهشی که خرداد سال گذشته انجام شد، نوجوانان ایرانی بر خلاف سالخوردگان به نماز چندان علاقه‌ای ندارند. بر اساس این پژوهش هرچه بر سن ایرانیان اضافه می‌شود، به همان اندازه آن‌ها علاقه بیشتری به نماز پیدا می‌کنند.

۱۳۹۶ اسفند ۲۹, سه‌شنبه

اعدام نوجوانان و معضلی به نام ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی


چگونگی برخورد نظام‌های کیفری با بزهکاران کودک و نوجوان یکی از بحث برانگیزترین موضوعات علم حقوق بوده و اساسا به دلیل حساسیت سنی مجرمان در سنین کودکی و نوجوانی اعمال مجازات بر آنها به سادگی اعمال مجازات بر مجرمان بالغ نیست. امروزه در بسیاری از نظام‌های حقوقی کشورها، کودکان و نوجوانان اساسا از دایره شمول مسئولیت کیفری خارج شده و در مواردی که عمل سرزده از آنها جرم‌انگاری شده باشد به آن نه به عنوان جرم ارتکابی از سوی یک مجرم بلکه به عنوان بزه‌ای ناشی از انحرافات اجتماعی نگریسته شده و بزهکار به جای مجازات تحت مراقبت‌های اجتماعی و درمانی قرار می گیرد تا شرایط بازگشت او به جامعه و دوری از انحرافات اجتماعی فراهم شود.
کارتون از رضا مختار‌جوزانی
از طرف دیگر علی‌رغم تمام تلاش‌های صورت گرفته از سوی سازمان‌های بین‌المللی در متوقف کردن اعمال مجازات‌های تاثیرگذار بر کل زندگی کودکان و نوجوانان بزهکار مانند اعدام، حبس ابد یا حبس های طولانی مدت، هنوز تعدادی از نظام‌های قضایی در برخی کشورها با استناد به آنچه از نطر آنها قوانین دینی و عرفی خوانده می‌شوند، اقدام به اعمال مجازات‌هایی این‌چنینی بر بزهکاران کودک و نوجوان می‌کنند.


دستگاه قضایی ایران از جمله آن سیستم‌های قضایی است که با وجود تعهدات بین‌المللی جمهوری اسلامی به ویژه مربوط به کنوانسیون حقوق کودک همچنان اعمال مجازات اعدام بر نوجوانان را ادامه داده و بر اساس گزارش‌ها در آخرین مورد، دستگاه قضایی ایران در هفته دوم بهمن ماه سال جاری دو جوان را که در هنگام ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال سن داشتند، اعدام کرد. یکی از این اعدام شدگان دختری بود که در ۱۷ سالگی شوهر خود را کشته بود و دیگری پسری بود که در ۱۵ سالگی مرتکب قتل عمد شده بود.
دستگاه قضایی ایران همچنین در میانه دی ماه امسال امیرحسین پورجعفر، قاتل ستاره قریشی، دختر هفت ساله افغانستانی را که در هنگام قتل حدود ۱۷ سال سن داشت، اعدام کرد.
آمارهای سازمان ملل متحد در اردیبهشت ماه سال گذشته هجری خورشیدی نیز نشان می‌دهند دستگاه قضایی تا آن زمان دست‌کم برای ۹۰ نوجوان حکم اعدام صادر کرده بوده.

ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی، ناجی‌ای که خود مشکل‌زاست

قانونگذاران ایرانی در سال ۱۳۹۲ در واکنش به انتقادات فراوان داخلی و خارجی نسبت به اعدام افرادی که در زمان وقوع بزه زیر ۱۸ سال سن داشته‌اند با افزودن ماده‌ای به قانون مجازات اسلامی در ماده ۹۱ این قانون مقرر کردند در جرایم مستوجب حد یا قصاص (مانند قتل عمد یا تجاوز به عنف) هر گاه مرتکب زیر ۱۸ سال سن داشته باشد، اگر ماهیت جرم انجام شده یا حرمت آن را درک نکند یا به رشد و کمال عقلی نرسیده باشد از مجازات مقرر جرم معاف بوده و به مجازات‌های دیگری محکوم می‌شود.
این ماده همچنین در تبصره خود مسئولیت تشخیص رشد و کمال عقل فرد بزهکار را بر عهده دادگاه قرار داده و عنوان کرده که دادگاه می‌تواند بنابر صلاحدید خود از هر طریقی از جمله استفاده از نظر کارشناسی پزشکی قانونی این وظیفه را انجام دهد.
حال سوال اینجاست که چرا با وجود این قانون صدور حکم اعدام برای نوجوانانی که در هنگام ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال داشته‌‌اند متوقف نشده و دستگاه قضایی ایران همچنان به صدور احکام اعدام در این مورد ادامه می‌دهد؟
توجه به مفاد این ماده نشان می‌دهد بر خلاف آنچه تصور می‌شد تصویب این ماده اساسا نه تنها کمکی به جلوگیری از اعدام نوجوانان نکرد، بلکه خود سبب تثبیت قدرت بیشتر دادگاه‌ها در ایران برای صدور احکام اعدام شد. واضح است که بر خلاف سعی وکلا و مدافعان حقوق کودک و فعالان ضد اعدام در تفسیر آن، این ماده به هیچ وجه تلاشی در جهت به رسمیت شناختن سن مسئولیت کیفری یا همان رشد کیفری نکرده و نظر قانونگذار در مورد سن مسئولیت کیفری همان است که ماده ۸۸ این قانون معین کرده یعنی ۱۵ سال تمام شمسی؛ و ماده ۹۱ تنها در واکنش به فشارهای عمومی و جهانی و برای فرار از این فشارها تصویب شده است.
مستند این ادعا در وهله اول عدم وضوح و ابهامی است که در متن این ماده وجود دارد، بدین معنی که اساسا منظور قانونگذار از «رشد و کمال عقل» روشن نیست و مشخص نیست این مفهوم را در برابر حجر به کار برده یا صغر. چرا که اگر این مفهوم در برابر حجر و در معنی مجنون یا سفیه آن به کار رفته باشد به طور کلی مسئولیت کیفری اشخاص محجور تابع ساز و کار خاصی بوده و نیازی به احصاء آن در ذیل قوانین مربوط به اقدامات تامینی اطفال و نوجوانان نبوده است. همچنین اگر این مفهوم در برابر صغر به کار رفته باشد، صرف تعیین سن مورد نظر از سوی قانونگذار برای تشخیص رشد و کمال عقل کافی بوده و نیازی به سپردن آن به صلاحدید دادگاه نبوده است.
از طرف دیگر قوانین ایران در زمینه ارائه سن بلوغ، سن رشد و سن مسئولیت کیفری و اجتماعی کودکان و نوجوانان به شدت دچار مشکل بوده و در مواردی دچار تناقضات فراوان است. برای مثال در حالی که ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی ازدواج دختران زیر ۱۳ سال و پسران زیر ۱۵ سال را منوط به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت و با تشخیص دادگاه صالح دانسته، ماده ۳۲ قانون ثبت احوال کشور ثبت ازدواج در دفاتر رسمی را در صورتی مجاز می‌داند که زوج ۲۰ سال و زوجه ۱۸ سال تمام شمسی داشته باشند. در این میان ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی نیز بر اساس دستورات فقه شیعه سن بلوغ در دختران را ۹ سال تمام قمری و در پسران ۱۵ سال تمام تعیین کرده و بر اساس قواعد حقوقی فقه شیعه ازدواج پس از سن بلوغ کاملا شرعی و بدون اشکال است.
از سوی دیگر سن رشد بهره‌مندی از حقوق مدنی و اجتماعی در ایران مانند انجام معامله قانونی، باز کردن حساب بانکی یا اخد گواهینامه بر حسب قوانین موضوعه، ۱۸ سال است.
این آشفتگی و پراکندگی قوانین در عمل موجب شده که اساسا نتوان سن مسئولیت کیفری را در قوانین ایران به سهولت تشخیص داد. نتیجه عملی این مساله این است که اگر قانونگذار مفهوم رشد و کمال عقل را در برابر صغر سنی یا به عنوان تلاشی برای تعیین سن مسئولت کیفری به کار برده بود با توجه به آشفتگی قوانین در مورد سن قانونی رشد باید حتما مصداق روشنی از آن ارائه می‌داد و با اعلام دقیق سن مورد نظر راه را بر تفسیرهای دیگر می‌بست.
تبصره این ماده نیز با سپردن طریق تشخیص این رشد و کمال عقلی به صلاحدید دادگاه به جای کم کردن از بار ابهام ماده بر عدم وضوح آن افزوده است چرا که با توجه به پایه و بنیان قوانین ایران که از فقه شیعه نشات گرفته شده، سن بلوغ و رشد همان است که معین شده (دختران ۹ سال و پسران ۱۵ سال). حال آن که امروزه عدم رشد عقلی و حتی جسمی یک دختر ۱۰ ساله کاملا روشن است. از طرف دیگر تعریف علم پزشکی و روان‌پزشکی از رشد عقلی با تعریف حقوقی آن متفاوت بوده و تابع فاکتورها و عوامل مختلفی است. عدم وضوح این تبصره موجب شده به عنوان مثال یک دادگاه با استناد به منابع فقهی پسری را به جرم تجاوز به عنف و قتل در ۱۶ سالگی بالغ تشخیص داده و به اعدام محکوم کند.

رویه قضایی و اعمال ماده ۸۸

رویه قضایی در ایران از زمان تصویب قانون جدید مجازات اسلامی در سال ۹۲ نشان می‌دهد دادگاه‌ها به طور معمول ماده ۹۱ را تنها در موارد زیر ۱۵ سال قابل اعمال دانسته و در مواردی که متهم بالای ۱۵ سال تمام شمسی سن داشته باشد با استناد به ماده ۸۸ قانون مجازات مبنی بر تعیین تلویحی ۱۵ سالگی به عنوان سن مسئولیت کیفری و همچنین منابع فقه شیعه مبنی بر بلوغ پسران در این سن اقدام به صدور حکم اعدام می‌کنند.
به عنوان مثال در خرداد ماه سال ۹۳ شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران پسر جوانی را که در زمان ارتکاب قتل ۱۴ سال و ۱۰ ماه سن داشته با استناد به اینکه تنها هشت روز از زمان بلوغ شرعی مجرم در زمان ارتکاب جرم می‌گذشته او را از قصاص معاف کرده بودند. پزشکی قانونی نیز پس از آنکه اولیای دم به حکم صادره اعتراض کردند در اظهار نظر کارشناسی خود گفته بود اگرچه مرتکب به رشد جنسی رسیده اما رشد عقلی او هنوز کامل نبوده است.
از این رو روشن است که ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی در ایران علی‌رغم تمامی تلاش‌های انجام شده آن طور که باید و شاید توان اثباتی و حقوقی لازم و کافی برای اقناع دادگاه‌ها را نداشته و تکیه بیش از اندازه نظام حقوقی ایران بر آموزه‌های حقوقی دین اسلام و به ویژه فقه شیعه از یک طرف و نیز عدم وضوح قانون مزبور از طرف دیگر عملا کمکی به حل بحران اعدام نوجوانان در ایران نکرده است.
در چنین شرایطی لزوم ایجاد تغییرات در متن ماده ۹۱ یا افزودن متممی به آن می‌تواند تا حدی رویه دادگاه‌ها را در این زمینه بهبود بخشد.

۱۳۹۶ اسفند ۲۴, پنجشنبه

برنامه معرفی کانون از زبان مسئولین : مصاحبه با خانم زویا رزمجو عضو هیئت رئیسه و مسئول امور نمایندگیهای کانون

http://azadegy.de/radio.bashariyat298/masulin.mp3

خودکشی دختر ۱۷ ساله در مشهد

دختر ۱۷ ساله‌ای که به توافق و میل پدرش با پسری ۲۰ ساله ازدواج موقت کرده بود، پس از قطع رابطه از سوی پسر جوان و امتناع برای ثبت ازدواج دائم اقدام به خودکشی کرد و جان خود را از دست داد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، دختر ۱۷ ساله‌ای در مشهد که با موافقت پدرش با پسری ۲۰ ساله که در همسایگی آن‌ها زندگی می‌کرد، ازدواج موقت کرده بود، بعد از جاری شدن صیغه موقت پسر جوان از ثبت رسمی ازدواج ممانعت کرد و پس از گذشت شش ماه که دختر نوعروس هیچ مدرکی برای اثبات این ازدواج نداشت، در نهایت دچار افسردگی شده و با اقدام به خودکشی جان خود را از دست داد.

مرد ۵۲ ساله بازنشسته در تشریح ماجرای خودکشی دخترش به کارشناس اجتماعی کلانتری مشهد گفته است: “با آن که چهار فرزند دیگر داشتم اما هیچ‌گاه نمی‌توانستم علاقه عجیب و غریبم را به دخترم پنهان کنم، همه امکانات را برایش فراهم می‌کردم، چرا که او کمی از نظر ذکاوت با دیگر هم سن و سالانش فرق داشت و نمرات درسی‌اش پایین بود به همین دلیل وقتی همسایه‌ام او را برای پسرش خواستگاری کرد من هم بلافاصله موافقت کردم”.

قرار بود برای این که دختر و پسر با یکدیگر محرم باشند تا برای آزمایش‌های قبل از ازدواج اقدام کنند، صیغه عقد در یکی از مراکز مذهبی و زیارتی میانشان جاری شود و بعد از چند روز برای ثبت محضری اقدام کنند، طبق توافق دو خانواده و اعتماد ما به همسایه قدیمی، صیغه عقد موقت جاری شد اما خانواده داماد از ثبت محضری خودداری کردند و پس از گذشت حدود ۵ ماه آن پسر که با مادرش زندگی می کرد رفت و آمدش را با ما قطع کرد و مادرش مدعی شد صیغه شفاهی عقد به مدت شش ماه بوده و پسرم دیگر قصد تمدید آن را ندارد، در نهایت، کار به شکایت و دادگاه کشید ولی ما هیچ مدرکی برای اثبات این ازدواج نداشتیم و به همین دلیل از شکایتمان نتیجه‌ای نگرفتیم.
از سوی دیگر دخترم که به آن جوان علاقه شدیدی داشت از بی‌وفایی و بی‌مهری او دچار شکست عشقی و عاطفی شده بود؛ مادر آن پسر که از سال های گذشته ما را می‌شناخت هم با آبروی دخترم بازی کرد.

دخترم نیز که به خاطر این ماجرا دچار افسردگی شده بود در یک اقدام ناگهانی و با خوردن قرص به زندگی‌اش پایان داد”.

کودک همسران بیوه درمیدان پرتلاطم آسیب های اجتماعی

شهربانو امانی عضو شورای شهر تهران اعلام کرد که 15 هزار دختر بیوه زیر 15 سال در کشور بسر می برند که این آمار نگران کننده است.
هنگامی که طلاق رخ می دهد به دلایل فرهنگی و عرف مردم به ویژه در مناطق محروم ، روابط و نگاه ها به زن مطلقه تغییر می کند و هرچه سن پایین تر باشد تاب آوری در برابر این تغییرات کمتر می شود ؛ از سوی دیگر اغلب زنان بعد از طلاق دچار انواع اختلالات خلقی از جمله افسردگی، اختلالات اضطرابی، وسواس و اختلالات پانیک می شوند و روح کودک طلاق گرفته درهم می شکند.
این درهم شکستگی می تواند او را به دیگر آسیب های اجتماعی مانند اعتیاد سوق دهد ؛ البته مشکلات اقتصادی برای زنان مطلقه یکی دیگر از چالش هایی است که با آن روبرو می شوند و بطور قطع برای یک کودک نسبت به زن با سن بالاتر، سخت خواهد بود که از پس این همه مشکلات برآید.
حبیب الله مسعودی فرید معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور این هفته اعلام کرد که عوارض طلاق در دخترانی که در سن کمتر از 18 سال ازدواج کرده اند، شدیدتر و بیشتر از زنانی است که در سنین بزرگسالی ازدواج می کنند بطورمثال کودک 13 ساله هنگام طلاق، عوارض روحی و روانی شدیدتری متحمل می شود.
وی افزود: ازدواج در سنین کمتر از 18 سال از نظر دینی اشکال ندارد و این ازدواج ها، ثبت قانونی هم می شود اما به هرحال وقتی ازدواج در سن کودکی انجام می شود، کودک به بلوغ روانی و اجتماعی کافی نرسیده و از عهده مهارت های زندگی مشترک برنمی آید.
وی تصریح کرد: ما همسرکودکی را به شکل یک مشکل می دانیم؛ برخی از کودکانی که ازدواج می کنند، زندگی آنان به طلاق منجر می شود و عوارض روحی و روانی شدیدی روی آنان بر جا می گذارد.
برخی کارشناسان براین باورند که پیامدهای فردی و اجتماعی طلاق به ویژه در کودکان بستگی به شخصیت کودک، وضع اقتصادی خانواده کودک و نیز حمایت خانواده کودک بستگی دارد اما شاید بهتر باشد برنامه های ویژه و جداگانه ای از سایر برنامه های مشاوره ای زوج ها برای کودکان ازدواج کرده ای که در سنین پایین طلاق می گیرند، اندیشیده شود.

**طلاق، سلامت اجتماعی و سندی برای همه
بسیاری از محققان علوم اجتماعی ریشه طلاق را در عواملی مانند فقر، اعتیاد و بیکاری می دانند پس شاید بتوان دارابودن سلامت اجتماعی را یکی از ابزار کاهنده طلاق دانست.
سلامت اجتماعی و جامعه سالم ، تعاریف مختلفی دارد از آن جمله که سلامت اجتماعی صرفا به منزلت اقتصادی و اجتماعی شهروندان بستگی ندارد، بلکه انعکاسی از موقعیت شهروندان در بستر یا بافت اجتماعی نیز هست و جامعه ای سالم است که قوی بنیه و کم مشکل باشد، یعنی در آن آموزش و پوشش بیمه زیاد، و رشد جمعیت، فقر، خشونت، و بیکاری کم باشد.
براساس ماده 57 احکام دائمی برنامه های توسعه، سازمان بهزیستی کشور ،متولی سلامت اجتماعی با رویکرد پیشگیری از آسیب های اجتماعی با استفاده از مددکاری و مشاوره است.
این سازمان این هفته اعلام کرد که در حال تدوین سند سلامت اجتماعی است و تمام جلسات مرتبط با این سند با دستگاه های مرتبط برگزار شده و اردیبهشت ماه سال 97 تقدیم شورای اجتماعی کشور می شود.
حبیب الله مسعودی فرید معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در این رابطه گفت که هدف ما در سند سلامت اجتماعی این است که بتوانیم رویکردها و راهکارهای اصلی برای ارتقای سلامت اجتماعی را فراهم آوریم تا براساس آن ، انسان ها ارتباط بین فردی بهتر و حضور موثرتری در جامعه داشته باشند و علاوه برآن ، ساز و کارهای حمایت اجتماعی به گونه ای باشد که از آسیب های اجتماعی پیشگیری کند.

۱۳۹۶ اسفند ۱۸, جمعه

شهربانو امانی: ایران ۱۵ هزار دختر بیوه زیر ۱۵ سال دارد



به گفته یکی از اعضای شورای شهر تهران، ایران ۱۵ هزار دختر بیوه زیر ۱۵ سال دارد. شهربانو امانی می‌گوید، زنان “اعتماد” کردند، اما نتیجه آن “خانه‌نشینی” شد. به گفته او، قوانین مرتبط با زنان در ایران عقب‌گرد داشته است.

شهربانو امانی، عضو شورای شهر تهران، روز پنجشنبه (۱۷ اسفند) مصادف با ۸ مارس، روز جهانی زن، طی یک سخنرانی با موضوع “تجربه زیستی با محوریت موانع قانونی” از جمله گفت: «ما اعتماد کردیم و نتیجه اعتمادمان این شد که خانه‌نشین شدیم. اگرچه باید بدانند که نیمی از سرمایه‌های انسانی کشور، زنان به ویژه دختران دانش‌آموخته هستند.»
خانم امانی که در دومین “کنگره ملی زنان موفق ایران” در “دانشگاه شهید بهشتی” سخنرانی می‌کرد، درباره تضییع حقوق زنان در ایران گفت: «در خیلی از روستاها در گذشته شناسنامه زنان در جیب مردان بود که خودشان می‌دانستند باید به چه کسانی رای دهند. البته اکنون وضعیت خیلی بهتر شده است».
شهربانو امانی با اشاره به اینکه «در گذشته به زنان ما ضعیفه می‌گفتند»، در عین حال افزود: «و اکنون هم در خفا همین است».
زنان به نسبت مردان سهم اندکی در بازار کار ایران دارند. این در حالی است که طی دهه‌های گذشته جامعه ایران شاهد رشد چشمگیر تحصیلات عالی نزد زنان بوده است. طبق  گزارش مرکز آمار ایران از اشتغال در سال ۱۳۹۴، از میان ۲۲ میلیون شاغل در این سال، تنها حدود ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر زن بوده‌اند.
زنان همچنین نه تنها در رأس هیچ‌یک از قوای سه‌گانه نیستند، بلکه حضوری هم حتی در سطح وزارت در دولت کنونی ایران ندارند. تنها وزیر زن ثبت‌شده در تاریخ جمهوری اسلامی، کماکان مرضیه وحید دستجردی، وزیر بهداشت دولت دوم احمدی‌نژاد است که تازه او هم به خاطر اختلاف با رئیس جمهوری وقت، از مقام‌اش کنار گذاشته شد. حضور زنان در دیگر سطوح مدیریتی در ایران هم چندان چشمگیر نیست.
عقب‌گرد قوانین
عضو اصلاح‌طلب شورای شهر تهران همچنین در بخش دیگری از سخنان‌امروزش با تأکید بر اینکه ایران از نظر قوانین مرتبط با زنان به عقب برگشته است، گفت: «قوانینی از جمله خروج زنان با اذن همسر، صدور گذرنامه، دغدغه حضانت فرزند برای بانوان، ازدواج پدرخوانده با فرزند‌خوانده در مجلس نهم داریم. لذا درخواست دارم راهی که داریم را به خوبی پیش ببریم».
طبق قوانین جمهوری اسلامی، زنان متأهل نمی‌توانند بدون اجازه همسر خود از کشور خارج شوند، صدور گذرنامه برای آنان نیاز به اجازه و موافقت همسر دارد و اولویت حضانت فرزند تنها تا ۷ سالگی با مادر است. از سوی دیگر، قوانین ایران این حق را به مرد می‌دهد که “با حکم دادگاه” با فرزندخوانده خود ازدواج کند.
شهربانو امانی: ما اعتماد کردیم و نتیجه اعتمادمان این شد که خانه‌نشین شدیم
شهبانو امانی در بخش دیگری از سخنرانی‌اش همچنین گفت که در ایران ۱۵ هزار دختر بیوه زیر ۱۵ سال وجود دارد.
گرچه ازدواج کودکان از نظر کارشناسان و مدافعان حقوق کودک “آزار جنسی” محسوب می‌شود، اما در ایران ازدواج دختران از ۱۳ سالگی و پسران از ۱۵ سالگی قانونی است. البته ازدواج دختران و پسران قبل از این سنین نیز، “با اذن ولی و با تشخیص دادگاه منوط به رعایت مصلحت کودک”، مجاز شمرده شده است.
بیشتر بخوانید: جامعه مدنی ایران در انتظار احقاق حقوق کودکان
سن ازدواج در ایران بر مبنای “بلوغ جنسی” تعیین شده، در حالی که به گفته کارشناسان، بلوغ جنسی تنها بخشی از بلوغ  کامل محسوب می‌شود. آگاهی، آموزش و آزادی انتخاب، اساسی‌ترین شروط تشکیل خانواده هستند.
در سال ۱۳۹۳ بالاترین میزان ازدواج کودکان در ایران ثبت شده است. طبق آمار ثبت احوال ایران، در این سال بیش از ۴۰ هزار کودک پیش از پایان دوران کودکی وارد زندگی زناشویی شده‌اند.
آمارهای رسمی البته تنها محدود به ازدواج‌های ثبت‌شده در دفاتر رسمی است و چه‌بسا این تعداد به دلیل عدم ثبت ازدواج کودکان بدون شناسنامه یا عدم ثبت رسمی و قانونی ازدواج‌های چندهمسری، بسیار بیشتر از آمارهای رسمی باشد. در میان ازدواج‌های در سنین پایین، کودکان زیر ۱۰ سال نیز دیده می‌شوند. آمارها نشان می‌دهند که میان سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴ سالانه بین ۱۷۶ تا ۲۲۰ کودک زیر ده سال در ایران تن به ازدواج داده‌اند.

۱۳۹۶ اسفند ۱۵, سه‌شنبه

شرح حداقل قواعد معیار سازمان ملل متحد برای اجرای عدالت نوجوان قواعد پکن قسمت پنجم کاری از کانون دفاعدفاع از حقوق بشر در ایران

https://www.youtube.com/watch?v=nBCdF48r8PU&t=74s

شرح حداقل قواعد معیار سازمان ملل متحد برای اجرای عدالت نوجوان قواعد پکن قسمت سوم

https://www.youtube.com/watch?v=GxtjIgIHIBo&t=224s

کلیپ صوتی شرح حداقل قواعد معيار سازمان ملل متحد برای اجرای عدالت نوجوان قواعد پكن قسمت اول

https://www.youtube.com/watch?v=eTq9Uufduo4

۱۳۹۶ اسفند ۱۰, پنجشنبه

تحلیل خبر : /کودک دامادها؛ اقلیتی دور از تیررس : پوریا نخبه زعیم

تحلیل خبر : پوریا نخبه زعیم 



آمارهای ثبت احوال در سال ۱۳۹۴ نشان می‌دهد که ۳۱۴ مورد ازدواج پسر کم‌تر از ۱۵ سال و ۳۷۱۱۷ مورد ازدواج دختر کم‌تر از ۱۴ سال به ثبت رسیده است. هم‌چنین در همین سال ۱ مورد طلاق پسر کم‌تر از ۱۵ سال و ۱۲۴۹ مورد طلاق دختر کم‌تر از ۱۴ سال اتفاق افتاده است
در بسیاری شهرستانهای ایران دختران زیر سن قانونی به عقد مردان بزرگتر از خودشون در میارن در ازای شیر بها و مهریه سنگین که این خود تجارت قانونی محصوب میشه،
که بعلت رسم و رسوم کهنه کودکان دختر و پسر را به اجبار سره سفره عقد مینشانند که علت درصدی از این وسلت ها فامیلی، خون بها، و فقر مالی خانواده ها است
در قانون اسلامی دختران در 9 سالگی و پسران 14 سالگی با اجازه پدر میتوانند ازدواج کنند.
ماده‌ ۱۴
كشورهاي‌ طرف‌ كنوانسيون‌ حق‌ آزادي‌ فكر، عقيده‌ و مذهب‌ را براي‌ كودك‌ محترم‌ خواهند شمرد.1
2.كشورهاي‌ طرف‌ كنوانسيون‌ حقوق‌ و وظايف‌ والدين‌ و ساير سرپرستان‌ قانوني‌ كودك‌ را درباره‌ هدايت‌ كودك‌ در جهت‌ اعمال‌ حقوق‌ وي‌ به‌ طريقي‌ كه‌ باعث‌ اعتلاي‌ استعدادها و تواناييهاي‌ كودك‌ شود، محترم‌ خواهند شمرد
ماده‌ ۳۶
كشورهاي‌ طرف‌ كنوانسيون‌ از كودكان‌ در برابر تمام‌ اشكال‌ استثمار كه‌ هر يك‌ از جنبه‌هاي‌ رفاه‌ كودك‌ را به‌ مخاطره‌ اندازد، حمايت‌ خواهند كرد.